السلام علیک یا فاطمه زهرا (س)
ای کشتی شکسته که پهلو گرفته ای
بر گو چرا تو دست به پهلو گرفته ای
گل را خدا برای سرور آفریده است
ای گل چرا به غصه و غم خو گرفته ای
گاهی ز درد شانه ز دل آه می کشی
گاهی ز درد دست به بازو گرفته ای
از ماجرای کوچه نگفتی به من ، بگو
اکنون چرا ز محرم خود رو گرفته ای
دیوار گشته است عصای تو باز هم
بینم که دست خویش به پهلو گرفته ای
هرگه در به روی علی باز می کنی
خوشحال می شدم که تو نیرو گرفته ای
.......................................................
فاطمیه آمدوآن مونس و همدم کجاست؟ شمع میپرسد ز پروانه گل نرگس کجاست؟
در عزای مادرت یابن الحسن یکدم بیا ، تا نپرسد این جماعت بانی مجلس کجاست
.
.
.
ای تاج سر عالم و ادم زهرا / از کودکیم دل به تو دادم زهرا
ان روز که من هستم و تاریکی قبر / جان حسنت برس به دادم زهرا . . .
التماس دعا
.
.
.
در زمانیکه زمان یاد ندارد چه زمان / و مکانیکه مکان یاد ندارد چه مکان
دل من در بی یک واژه ی بی خاتمه بود / اولین واژه که آمد به نظر فاطمه(س)بود
.
.
.
دلم را با غم مادر نوشتن / غبار چادر خاکی نوشتن
خدا بر بیرق عشاق زهرا(س) / نوشت این طایفه شاه بهشتند . . .
.
.
.
غُربت آبادِ دیار آشناییها، بقیع!
همدم دیرینه غم هاى ناپیدا بقیع!
در تو حتّى لحظه ها هم بى قرارى مى کنند
اى تمام واژه هاى درد را معنى، بقیع!
یا مقلب القلوب و والابصار
بار الها ،
کمکم کن تا بیاموزم چگونه زندگی کردن را
یاریم کن که اراده و زندگیم را به تو می سپارم
خداوندا ،
لطف و احسانت را بر من فراوان کن و درهای رحمتت را بر من مبند
خدایا ،
بگذار هر کجا تنفر هست بذر عشق بکارم
الهی ، دلم را به مهرت زنده کن
خدایا ، قلبم را از تمام کینه ها پاک گردان
الهی ، جز آستان تو در جهان پناهی نیست
آنچنانم کن که در تمامی لحظات و در تمامی مشکلات فقط و فقط به تو پناه آورم
خدایا ،
اگر شایسته رحمت تو نیستم، تو سزاواری که رحمت گسترده ات را بر من عطا کنی
ای بزرگ و ای مهربان ،
کمکم کن تا فردا و فرداهای بهتری در زندگی ببینم
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
پیشآپیش سال نو بر همه شما مبارک انشالا سالی پر از خوبی خوشی سلامتی و خوشبختی داشته باشین.
تکرار مکررات است اینکه باید باشی و نیستی
که سال هاست حول حالنای لب هامان رنگ احسن الحال
را ندیده اند.تکرار مکررات است حجاب حضور تو و غیاب
چشم های من اشک های تو و شور لبخندهای من پریشانی چشم های
تو و ... آه از دردهایی که به سینه ات میریزد اما باشد،امسال هم تمام
شد نیامدی! می سپارمتان به سخاوت بهار که بهاریتش را از نفسهای
شما وام دارد.
آنقدر باید بدویم تا وقتی امام زمان آمد،
سرمان را بالا بگیریم و بگوییم:آقا بیشتر از این جان نداشتیم
کبوتران، سیاه پوش غمی بزرگ بر رواق حرم مرثیه می خوانند
و زائران،اشک ریز و ماتم زده، رفتنت را به سوگ نشسته اند.
ای بانوی شکوفه و لبخند! ای گنجینه دانش و معرفت
می روی و زمین در سوز سرمایی شگرفت فرو می رود.